حسین مسرت نویسنده و پژوهشگر

 یزدفردا "حسین مسرت:«ادبیّات در عصر صفوی به استثنای ادبیّات مذهبی ، روبه انحطاط نهاد. زیرا که شاهان صفوی به امور دیگری مانند کشور داری وکشور گشایی مشغول بودند و به ادبیّات وتشویق نویسندگان و شعرا کمتر اهمیّت می دادند.توجّه  فرهنگی آنان بیشتر متوجّه تبلیغ و تحکیم سیاسی مذهب بود. این سیاست مذهبی تنها گسترش شاخه ای از ادبیّات ، یعنی ادبیّات مذهبی آن هم فقط تشیّع را امکان پذیر می ساخت. تاکید بر ادبیّات تشیّع باعث شد که مراکز شاخه های دیگر ادبیّات به کشور های مجاور ایران صفوی ، مانند: هندوستان و افغانستان و دیگر مناطق آسیای میانه منتقل شود و ادبیّات ایران از جانب آن ها تحت تاثیر قرار گیرد و به نوعی دیگر گرایش یابد .یکی از دلایل هجوم شعرا ونویسندگان ایران به دربار سلاطین مغول در هند ، سیاست مذهبی دولت ایران بود.»2

      میراحمدی در ادامۀ گفتار فوق می افزاید:

          « باوجود اثرات سیاست خاصّ عهد صفوی و جلوگیری از گسترش شاخه های دیگر ادبی و یا به عبارتی تشویق نوع خاصّی از ادبیات ، در این دوره چهرهای تابناکی در حیات فرهنگی ایران در خشیدند .چهرهایی مانند : ملّاصدرا ی شیرازی و شاگردان وی ملّا محسن فیض کاشانی ، عبدالرزّاق فیّاض لاهیجانی و شیخ بهایی سعی  کردند که مضامین علوم دیگر مانند : حکمت ، فلسفه و ادبیّات را با الهیّات پیوند دهند.

       آنچه از ادبیّات عصر صفوی به جای مانده و تاثیرات عمده ای در سده های بعد از خود باقی گذاشته است، همانا آثار ادبی مذهبی مانند: "بحار الا نوار" مجلسی ، "کلمات مکنونه" و" وافی" ملّا محسن فیض است.»3

ادبیّات عصر صفوی

       در دورۀ پر عظمت صفوی که بیشتر نویسندگان و منتقدان ادبی ، آن را عصر انحطاط ادبی می نامند 4، به جز تنی چند ، شاعر بزرگ و نوآوری که بتواند از حیث سلاست بیان و قدرت کلام در تاریخ ادبیّات  ایران ،نام و جایگاه شایسته ای بیابد، پیدا نیست . علّت این امر را باید در سیاست های مذهبی شاهان صفوی جستجو کرد که در مسیر سیاست کلّی خود برای تحریک و تشویق مردم به جنگیدن با دولت عثمانی ، بیشترین تلاش خود را در راه ترویج صوری مذهب شیعه ، به منظور بر انگیختن احساسات مردم علیه اهل سنّت کشور عثمانی به کار برده ، کمتر به شعر وادب پرداخته اند و اگر دراین زمینه توجّهی می شد تنها به مدح و مرثیۀ بزرگان دین و سوگواری شهیدان کربلا بسنده می گردید.

     این سیاست موجب گردید که شعر وادب از دربار بیرون رفته ، به میان  مردم راه یابد و سخنوران و بزرگان شعر و ادب بنا بر توجّهی که پادشاهان عثمانی ، و نیز پادشاهان گورکانی هند به شعر وادب پارسی ابراز می داشتند ، بدان سوی کشیده شوند ، چنان که علی قلی سلیم می گوید :

 نیست در ایران زمین سامان تحصیل کمال                                       تا نیامد سوی هندستان، حنا رنگین نشد5

      سبک هندی( اصفهانی)

              گرد آمدن شاعران ونویسندگان در دیار هند ،سبب به وجود آمدن « سبک هندی» گردید که مضامین باریک و بدیع و « بیان معنی بسیار در لفظ اندک» را به شعر پارسی رهنمون شدند. این سبک که زاییدۀ کشور های برون مرزی ایران بود ، کم کم به چنان وضعی رسید که ابتذال ، تکرار و سستی مضامین ، وجهۀ بارز آن شده بود به گونه ای که در شعر این شاعران دیگر هیچ فکر تازه و اندیشۀ نوی یافت نمی شد. اوج این هنر نمایی ها ، « مثنوی سحر حلال » اهلی شیرازی است. این مثنوی را می توان با دو وزن خواند که هر بیت آن دارای دو قافیه است. حتّی شاعری چون غوّاصی یزدی بر خود می بالیده است که می تواند روزی پانصد بیت شعر بگوید. این شاعر در مدّت عمر نود سالۀ خود چنین ادّعا کرده است:

               زشعرم آنچه اکنون در حساب است                                 هزار و نهصد و پنجه کتاب است6

                  و به گفتۀ سام میرزا صفوی ، سیمای مشهدی چنان در صنعت «تزریق» ماهر بوده که در هر ساعت ،هزار بیت مهمل و بی معنی سروده است7

                  هرچند در این دوره شاعر ناموری پدیدار نشد،امّا نقطۀ امید وروشن این عصر، شاعران توانایی چون: صائب تبریزی(ف1088ق)،عرفی شیرازی (ف999ق)،وحشی بافقی(ف991ق)،کلیم کاشانی(ف 1062ق) ،محتشم کاشانی(ف996ق)، بیدل دهلوی(ف1133ق)،  طالب آملی(ف1036ق)،بابافغانی(ف925ق) و حزین لاهیجی (ف1181ق)هستند.

                   هرچند سبک شعر گفتن این دوره را « هندی» می نامند، امّا تنوّع سبک ، یکی دیگر از خصایص عصر صفوی است و شیوه هایی چون: شیوۀ بابافغانی و مکتب وقوع و مکتب واسوخت دلیلی دیگر بر این مدعاست. اگر چه شاعران دیگری نیز به سبک و شیوه های گذشته شعر می سرودند، امّا سبک رایج این عصر سبک هندی( اصفهانی ) است.

شعر عصر صفوی                 

  در سبک هندی همچون سبک عراقی مهمترین نوع شعر ، غزل است و مهمترین ویژ گی های سبک هندی به قرار زیر است: 

1- به کار بردن الفاظ فصیح و غیر فصیح در کنار یک دیگر.

2- ابهام و غرابت در بیان معانی دور از ذهن برای مکنونات درونی.

3- مضمون تراشی و تلاش زیاد در یافتن مضامین تازه و بیگانه همراه با آوردن نکات دقیق و معانی ظریف.

4- مبالغه گویی و به کار بردن معانی متّضاد و ایجاز.

5- رواج صنایع معنوی ولفظی همچون: تشخیص، تمثیل، ارسال المثل و غیره.

6- زیاده روی در کاربرد صور خیال ( مجاز ، تشبیه و استعاره).

7- رواج تک بیت .

8- چیرگی معنی برلفظ.

9- به کار بردن مراعات نظیر.

10- بازی با کلمات.     

نثر عصر صفوی

                     در این عصر با توجّه به گستردگی جغرافیایی زبان فارسی از ایران تا هند  و تا آسیای صغیر ، نثر های گوناگونی رایج بود، امّا نسبت به دورۀ تیموری ، نثر از رونق افتاده بود .

نثر های رایج دورۀ صفوی به این شرح است:

1-      نثر ساده:

این نثر، بیشتر برای نگارش داستان و وقایع تاریخی به کار می رفته است.

2-      نثر فنّی ومنشیانه:

   دراین نثر، آرایه های لقظی و سجع های موزون همراه با تکلّف های شاعرانه مفهوم کلام را پیچیده می ساخته است.

3-      نثر علمی:

بیشتر در زمینۀ نگارش کتاب های مذهبی به کار می رفته و بسیار به نثر ساده نزدیک است.

4-      نثر بینابین:

این نثر آمیخته ای از ویژگی های نثر ساده و منشیانه بوده و بیشتر در کتاب های تاریخی این دوره بیشتر دیده می شود.

5-      نثر هندی:

همانندی با نثر بینابین دارد ، امّا با اظهار فضل بیشتری از سوی نویسندگان هندی همراه است.

                                   *************************

        در مجموع آنچه از فحوای کتاب هایی که تاکنون در زمینۀ شعر و ادب عصر صفوی به نگارش در آمده است بر می آید. دورۀ دویست و پنجاه سالۀ صفوی نیز از دوره های مهم در تاریخ ادب فارسی بوده و آثار مهمّی بویژه در زمینۀ تاریخ و فرهنگ و زندگی نامه نویسی از آن بر جای مانده است و بنا بر ضرورت نظام سیاسی – اجتماعی و مذهبی عصر صفوی که در پی ثبات و امنیّت کشور و رویارویی با دشمنان درونی و برونی بوده ، کمتر به شعر وادب عنایت شده است .هر چند نباید از نقش منفی بسیاری از پادشاهان خودکامه و ستمگر صفوی غافل بود تا آن جا که برخی حتّی به خویشان و نزدیکان خود هم رحم نکرد ه ، جلوی هر گونه ندای حق طلبی و آزادی خواهی را می گرفتند.

    شاید اگر دوره صفوی وسبک هندی به وجود نمی آمد ؛ شاهد رستاخیز ادبی و بازگشت شکوهمندانه به شعر و ادب سده های گذشته ایران و زبان پارسی نبودیم.

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا